کد مطلب:129994 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

جلادان حاکم، کفر و کینه شان را آشکار می سازند
شاعر می گوید:

قتل و دشنام او را به فال نیك می گیرند؛

و با این حال (گمان می كنند) بر دین پیامبر، محمدند!

به خدا سوگند كه اینان مسلمان نیستند؛

و گفته های كفرآمیز و ملحدانه بر زبان آوردند؛

آنان تسلیم ترس از نابودی شدند، در حالی كه قلب هایشان؛

در تیرگی كینه و حسد پیچیده شده است. [1] .

از جمله جلادان قدرت حاكمه كه آشكارا كفر ورزید وكینه و حسدش را نسبت به اهل بیت پیامبر (ص) ابراز داشت، عمرو بن سعید، یكی از اعضای شجره ی ملعونه است. علامه ی امینی گوید: عمرو بن سعید بن عاص بن امیه اموی، مشهور به اشدق، كسی است كه در «مسند احمد» از طریق ابوهریره، به طور مرفوع، درباره ی وی آمده است:


«ستمكاری از ستمكاران بنی امیه بر منبرم بالا می رود كه خون بینی اش جاری می گردد» [2] گوید: كسی كه عمرو بن سعید را بر منبر رسول خدا (ص) دیده بود برایم نقل كرد كه خون از بینی او جاری گردید. این ستمگر از كسانی است كه علی (ع) را بالای منبرها دشنام می داد. قسطلانی در «ارشاد الساری فی شرح صحیح البخاری» و انصاری در «تحفة الباری»، می گوید: عمرو را از آن رو اشدق نامیده اند كه بالای منبر، علی را بسیار دشنام داد؛ و پس از آن مبتلا به كجی دهان - یعنی بیماریی در صورتش - گردید...» [3] .

گوید: - پس از آمدن فرستاده ی ابن زیاد نزد او و آگاهی وی از خبر قتل حسین (ع) - به منبر رفت و مردم را از قتل او آگاه ساخت. در «مثالب ابی عبیده» آمده است: سپس به قبر شریف اشاره كرد و گفت: «ای محمد، روزی به جای روز بدر»؛ و شماری از انصار به او اعتراض كردند. [4] .

از دیگر نشانه های ناپاكی او مطالبی است كه علامه ی امینی در ادامه آورده و می گوید: «ابورافع، یكی از بندگان ابواحیحه، سعید بن عاص بن امیه بود. همه ی فرزندانش سهمی را كه از این بنده داشتند بخشیدند، مگر خالد بن سعید كه سهم خود را به پیامبر (ص) بخشید و حضرت او را آزاد فرمود. ابورافع می گفت: من آزاد شده ی رسول خدایم. پس از آنكه عمرو بن سعید بن عاص در روزگار معاویه، حاكمیت مدینه یافت، نزد بهی بن ابی رافع فرستاد و گفت: تو بنده ی چه كسی هستی؟ گفت: بنده ی رسول خدا (ص). پس او را صد تازیانه زد و رهایش كرد. بار دیگر او را فراخواند و گفت: تو بنده ی چه كسی هستی؟ گفت: بنده ی رسول خدا (ص). باز او را صد تازیانه زد، تا آنكه شمار تازیانه ها به پانصد رسید. پس از آنكه مرگ خویش بیمناك شد، گفت: من بنده ی شما هستم. [5] .

از دیگر كسانی كه نسبت به خاندان پیامبر (ص) ابراز خباثت و كینه كردند مروان بن حكم بود. چنانكه از التنبیه نقل شده است كه گفت: ابا محمد، ابن حبیب بصری را دیدم


كه در خبر خود بیت «زنان بنی زیاد شیون كردند شیونی» را در خبری كه نقل كرده آورده وگفته است: هنگامی كه خبر قتل حسین (ع) و همراهانش رسید، مروان گفت: روزی به جای روزی؟! یعنی به جای روز عثمان. آن گاه به قول شاعر اسدی تمثل جست: «زنان بنی زیاد...». [6] .


[1] مثيرالاحزان، ص 94.

[2] مسند احمد، ج 2، ص 522.

[3] الغدير، ج 10، ص 264؛ نيز ر. ك: جلد دوم همين مجموعه، تأليف شيخ نجم الدين طبسي، ص 194 - 193.

[4] همان.

[5] الغدير، ج 10، ص 265.

[6] عبرات المصطفين، ج 2، ص 219. مقصود از اين سخن را در بحث «سر حسين (ع) در مدينه» خواهيم آورد.